شناسهٔ خبر: 62309 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

نگاه غلامرضا اعوانی به احوال و افکار رضا داوری اردکانی به مناسبت زادروز او؛ فیلسوف فرهنگی که با جریان‌های فکری صد سال اخیر ایران آشناست

جامع الاطراف بودن دکتر داوری بسیار مهم است؛ کمتر کسی یافت می‌شود که با اکثر مکاتب فکری گذشته و حال آشنا باشد. بسیاری هستند که در مورد گذشته می‌دانند و تبلیغ هم کرده‌اند ولی جریان‌های فکری امروز را نمی‌شناسند. حال آنکه تسلط دکتر داوری براین امور در سطح بالایی است.

فیلسوف فرهنگی که با جریان‌های فکری صد سال اخیر ایران آشناست

فرهنگ امروز/ غلامرضا اعوانی رئیس سابق موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: بنده زادروز استاد محترم و دوست عزیز جناب آقای دکتر رضا داوری اردکانی را تبریک می‌گویم و چند کلمه‌ای درباره ایشان بیان می‌کنم، اگر چه که فضایل ایشان بیشتر از آن است که بتوان آنها را در چند دقیقه بیان کرد.

اولا یکی از خصوصیات مهم ایشان فضائل و ملکات اخلاقی شان است که به نظر من شخصی بسیار متواضع و فروتن‌اند. اولین برخورد من با ایشان در سال 1346 یا 1345شمسی بود. من دانشجوی فوق لیسانس بودم و با استادی در مورد «فارابی» کار می‌کردم؛ استاد من به تازگی از خارج برگشته بود و به من توصیه کرد که حتما با جناب آقای دکتر داوری ملاقات کنم و از ایشان که در این زمینه بسیار کار کرده‌اند، استفاده کنم. من به ایشان مراجعه کردم و با کمال تعجب دیدم که تز دکتری خود را به من دادند درحالی که هنوز دفاع نشده بود و این بزرگ منشی ایشان من را واقعا تحت تاثیر قرار داد و خواندن رساله ایشان مرا به‌شدت به دانش ایشان علاقه‌مند کرد، این چیزی است که من هرگز آن را فراموش نمی‌کنم.

کمتر عصبانی می‌شود
از دیگر خصوصیات ایشان این است که کمتر دیده‌ام عصبانی شوند. برخی از مردم به کوچک‌ترین حرفی واکنش نشان می‌دهند و عصبانی می‌شوند ولی ایشان برعکس به حرف‌های همه گوش داده و به سرعت واکنش نشان نمی‌دهند مگر در جایی که اقتضا کند یا از ایشان نظری خواسته شود؛ این خیلی خوب است، چون یکی از فضایل انسان استماع درست سخنان دیگران است. وقتی من رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران بودم بزرگداشتی برای ایشان گرفتیم و کتابی با عنوان «فیلسوف فرهنگ» را منتشر کردیم. این عنوان کاملا شایسته ایشان است. چون فرهنگ در تمام ابعاد خود از قبیل روش زندگی و سیاست، اخلاق اجتماعی و فردی، تاریخ و جامعه‌شناسی و... مد نظر ایشان است.



آشنایی با مکاتب مختلف فکری
از دیگر خصوصیات ایشان که شاید کمتر در دیگران یافت شود این است که کمتر جریان فکری در صد سال گذشته ایران رخ داده است که با آن جریان و بزرگان و سخنگویان آن آشنا نباشد و از این لحاظ بسیار قابل توجه‌اند. «العالِمُ بِزَمانِهِ لا تَهجُمُ عَلَیهِ اللَّوابِس» کسی که عالم به ابعاد مختلف زمان باشد در معرض شبهات قرار نمی‌گیرد...

همچنین جامع الاطراف بودن ایشان بسیار مهم است؛ کمتر کسی یافت می‌شود که با اکثر مکاتب فکری گذشته و حال آشنا باشد. بسیاری هستند که در مورد گذشته می‌دانند و تبلیغ هم کرده‌اند 

ازجمله خصوصیات ایشان این است که کمتر دیده‌ام عصبانی شوند. برخی از مردم به کوچک‌ترین حرفی واکنش نشان می‌دهند و عصبانی می‌شوند ولی ایشان برعکس به حرف‌های همه گوش داده و به سرعت واکنش نشان نمی‌دهند مگر در جاییکه اقتضا کند یا از ایشان نظری خواسته شود.

ولی جریان‌های فکری امروز را نمی‌شناسند. حال آنکه تسلط دکتر داوری براین جریان‌ها در سطح بالایی است به‌خصوص جریان‌های موجود در فرانسه و کتاب‌هایی که در این خصوص نوشته و ترجمه کرده بسیار قابل توجه است.

درباره ایشان از چند جنبه می‌توان بحث کرد یکی خدمات فرهنگی ایشان است. ایشان همیشه  یک استاد بوده است و اگر امروز نیز اقتضا کند، باز هم درس می‌دهند و تا آخرین لحظات از پرورش شاگرد و تدریس و دانشگاه دست برنداشته و نمی‌دارد و شاگردان زیادی را پرورانده است. امروز اکثر این شاگردان خود از اساتیداند.

وجه دیگر ایشان به‌عنوان «مولف» است که نویسنده بسیار توانایی است و قلم خیلی خوبی دارد و از جوانی تا به حال قلم فرسایی کرده و مقالات خوبی نوشته است. او در کارهای بسیار زیادی به‌عنوان مولف، آثار و کارهای فراوانی در زمینه‌های مختلف دارد که بیشتر آنها با مسائل روز در ارتباط است. یکی از خصائص ایشان این است که با وجود آشنایی فراوان با مکاتب گذشته - که پایان نامه ایشان نیز در مورد فارابی است؛ ولی فارابی برای ایشان زنده است در عین حال ارتباط برقرار می‌کند با مسائل روز ... همانطور که عرض کردم کتاب‌های خوبی نوشته‌اند و مجلات مختلفی را مدیریت کرده‌اند و به واقع خدمت می کنند.

حضور در سمت‌های مختلف فرهنگی
از دیگر خدمات فرهنگی ایشان حضور در سمت‌های مختلف اداری است. از چند دوره ریاست گروه فلسفه دانشگاه تهران و ریاست دانشکده ادبیات و معاونت اداری دانشگاه تهران و عضویت در ستاد انقلاب فرهنگی و چند دوره ریاست فرهنگستان علوم که خدمات فراوانی در این بخش داشته و مدیریت بسیار خوبی از خود نشان داده است. هر جایی که رئیس بوده است موقعیت فرهنگی آن را به خوبی حفظ کرده است. همچنین مشاور خوبی در امور فرهنگی هستند. من در جلسات بسیار زیادی با ایشان شرکت کرده و با هم بوده‌ایم و همیشه پیشنهادات مهم و جامع و کارآمدی از جانب ایشان مطرح شده است که بسیار کار گشا بوده و هست.

«داوری» هایدگری یا فردیدی صرف نیست
ایشان و بسیاری دیگر از استادان، شاگرد «فردید» بودند، من هم شاگرد فردید بودم، اما اینکه بگوییم او صددرصد فردیدی است اینچنین نبود، با اینکه بسیار متاثر بود.

فردید شخص اثرگذاری بود و برای اولین بار در ایران مسائلی را در آن زمان مطرح کرد. حتی کسی مانند مرحوم آل احمد کتاب معروف خود «غرب زدگی» را تحت تاثیر فردید نوشت. فردید اجتماع پیرامون خود را متوجه برخی از معایب غرب زدگی کرد و مطرح کرد که خود غربی‌ها اینچنین غرب زده نیستند. «فردید» هایدگری بود و جناب دکتر داوری نیز به یک معنا هایدگری است ولی نه اینکه در بست این‌گونه باشند. فیلسوف کسی است که حواسش باید به همه جنبه‌های فکر و تفکر باشد ولی در قید و بند یک فیلسوف مطلق نباشد. در این عالم جز خدا چیزی مطلق نیست. این‌ها مظاهری از تفکراند و البته افراد بزرگی‌اند و عظمت دارند. نکته مهم توجهی است که فردید در جوانی دکتر داوری در مساله غرب زدگی به او داد. اینکه انسان فلسفه غرب را بخواند و غرب زده نباشد. فردید به 

ایشان و بسیاری دیگر از استادان، شاگرد «فردید» بودند، من هم شاگرد فردید بودم، اما اینکه بگوییم او صددرصد فردیدی است اینچنین نبود، با اینکه بسیار متاثر بود.

هایدگر توجه داشت ولی به‌طور کامل هایدگر را مطرح نکرد اما شاگردان خود را متوجه به او کرد و ارجاع میداد و مسائلی را مطرح می‌کرد. به نظر من نمی‌توان گفت داوری، فردیدی صرف است چون با این نگاه از باقی فلاسفه محروم می‌شود. مثلا ایشان به هگل عنایت دارد ولی خوب می‌داند که هگل کیست و افلاطون کیست. یک فیلسوف نمی‌تواند دربست کسی را بپذیرد؛ چون حکیم مطلق خدا است و انسان‌های حکیم وجهی از حقیقت را بیان کرده‌اند. حتی قرآن می‌گوید همه پیامبران حامل این حکمت بودند که از آن به «اسلام» تعبیر می‌کند. در حقیقت، «اسلام» دینی است که همه پیامبران آورده‌اند و این در قرآن دوباره به نحو کامل زنده شده است و همه را به کتب و رسل دیگر و به تمدن‌های دیگر ارجاع می‌دهد و دارای جامعیت است. بنابراین یک فیلسوف نباید گرفتار تعصب شود. آفت فلسفه دگم است. یعنی تعصب مخالف فلسفه است. لذا باید درباره ارتباط دکتر داوری و فردید دقت کرد و از مسیر انصاف خارج نشد.

داوری اجازه نمی‌دهد غبار روی علم بنشیند
من در این سن و سال لااقل روزی 8 ساعت کار می‌کنم. چون فلسفه پایان ندارد، اگر انسان عمر نوح داشته باشد باز باید بنشیند و به قول افلاطون مسیر عشق به فلسفه، رسیدن ندارد! یعنی عاشق کسی است که «ندارد» و می‌خواهد «برسد» چون مسیر نامتناهی است... بقول بایزید شراب عشق را جرعه‌ای بعد از جرعه دیگر خوردم ولی نه شراب تمام شد و نه من سیراب شدم... علم این‌طور است و حکمت اینچنین است و اگر انسان به فرض محال عمر نوح هم داشته باشد باز باید در جست‌وجو باشد، علم و حکمت نامتناهی اندو آن طرفش هم حضرت حق است. دکتر داوری نیز اینچنین است و اجازه نمی‌دهد که بر علم غبار بنشیند.

ما استادی داشتیم که همیشه به ما توصیه می‌کرد که هر روز بر علم خود ماهوت پاک کن بزنید. همان‌طور که هر روز لباس خود را پاک می‌کنید. چون علم نیز غبار می‌گیرد، انسان فراموش می‌کند و این درحقیقت کار عاشق علم است. علم باید با عشق یکی شود و در هر رشته و در همه سنوات همین‌طور است... صنعت کاران هنرمند بزرگی که آثار فاخر تاریخی را ساخته‌اند، اگر عاشق نبودند به نتیجه نمی‌رسیدند. آنها تا آخرین لحظه عاشق کار خود بودند و دائما در حال استکمال بودند.

امروز اینچنین است که خوانندگان علم به دنبال عوارض آن هستند، از این رو بسیاری «نمی‌رسند». زیرا علم چیزی نیست که تسلیم شود. تمام صفات الهی از قدرت و اراده تابع علم هستند و او متبوع است. علم نمی‌تواند تابع قدرت باشد، علم و حکمت یکی‌اند، بنابراین همه چیز به دنبال علم می‌آید و قدرت و ثروت و همه چیز به دنبال علم است ولی نباید او را بخاطر چیزی فدای چیزی دیگر کرد؛ به‌خصوص حکمت و فلسفه را که به دنبال حقیقت‌اند. حقیقت نباید فدای باطل گردد و نمی‌توان این دو را با هم آمیخت.

منبع: ایبنا

نظر شما